مدح و شهادت امام عسکری علیهالسلام
از ابــتـدای گــدا بــودنـم گــدای تـوأم غــلام زادهام و نــوکــر ســرای تـوأم ز کودکی فـقـط از کوچه تو رد شدهام غـریـبگی نکـن ایـنـقـدر! آشـنای تـوأم مرا بزرگ نکن! کوچکت شدم کافیست طلا برای چه وقتی که خاک پای توأم؟! به آفـتـاب قـیـامت چـکـار دارم مـن؟! هـزار شـکـر که در سایۀ عـبای تـوأم دخـیـلم و به ضـریح جدید بـسـته شدم برای هـیچـکـسی نـیـسـتـم برای تـوأم پرم شـکـسـته پـر دیگری تـفـضل کن هــوایـی ســحـر گــنــبـد طـلای تــوأم به کـربـلا و مـدینه به کـاظـمین قـسـم گـدای دربـه در شهـر سـامـرای تـوأم چقـدر خـوب که پای شماست نـوکریم به آب خشکی لبهای تو شرر زده است تمام حرف دلت را دو چشم تر زده است شـبـیه فـاطمه دسـتار بر سرت بـستی چه زهر بود که آتش به فرق سر زده است؟! تمام صورت و دشـداشه تو خاکی شد زمانه بر رخت از کربلا اثر زده است تمام حجره برایت گریز سوختن است غمی به روی دلت سقف و فرش و در زده است اگرچه شهر غـریبی ولی کـفـن داری |